اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

۱۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

1773

یک برنامه‌ی تقریبا فشرده ریخته‌م که به امید خدا درسای مونده رو تموم کنم و یه دور هم دوره. بسم الله باید گفت و رفت
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۳۱ خرداد ۹۹

    ۱۷۷۱

    بهش گفتم تو بهترین اتفاقی هستی که واسه من افتاده. کلی خوشحال شد. الان می‌خوام حرفمو عوض کنم. این تیغ جدیدی که خریدم خیلی نرمه. این تیغ. این تیغ بهترین اتفاق زندگی منه :))))

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۲۹ خرداد ۹۹

    یه چیز تازه‌ی مهمون

    با این آهنگ مملو از حس دوست داشتنم.
    گوش بدین :)

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۲۵ خرداد ۹۹

    1768

    گاهی انسان دیوانه‌ای هستم.
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۲۳ خرداد ۹۹

    1767

    دوستانم نمی‌توانند با تغییراتم کنار بیایند. رفته رفته حرف زدن‌ها کم می‌شود و صمیمیت کم‌رنگ. اگر به این فکر کنم که ابدیت در پیش داریم و همه‌ی این‌ها قلبم اندکی آرام می‌گیرد اما از دست دادن دوستان بسیار نزدیکم همچنان درد شدیدی دارد. به هر حال هر کس باید با خودش و انتخاب‌هاش صادق باشد.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۹

    1766

    تربیت حوصله می‌خواد.
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲۰ خرداد ۹۹

    1765

    دیگر از آینده نمی‌ترسم. همان‌ طور که با شلوار گل‌گلی توخونه‌ای و بولیز کهنه‌ی قرمز روی صندلی می‌نشینم و پاهام رو می‌اندازم روی هم و منتظر سرخ شدن سوسیس‌ها و سیب‌زمینی‌ها می‌مانم، چشم به راه آینده‌ی قابل پیش‎‌بینی هیجان‌انگیزم هستم. با «کتاب آموزش چطور با فانی‌ها دوست باشیم» در یک دست و لبخند به لب و سوئیچ و کارت ماشین و گواهینامه و گوشی، فشرده در دست دیگر.

    می‌گفت برای راحت‌تر طی کردن راه سلوک، از آدم‌هایی که روحت را آلوده می‌کنند و صحبت با آن‌ها باعث اضطراب و تزلزلت می‌شود فاصله بگیر. من قدم در راه سلوک نگذاشته‌ام (که ای کاش... ) اما از آدم‌ها فاصله گرفته‌ام. روحم پاک‌تر و خوشحال‌تر از قبل است و احترام و لذت و سرخوشی با زندگی‌ام در هم آمیخته.

    درس‌های مانده روی دوشم سنگینی می‌کنند و به زودی شرشان را خواهم کند.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۹ خرداد ۹۹

    1764

    صدای جریان خون در رگ‌هایم مرا کر می‌کند. صدای بوق ماشین‌ها را نمی‌شنوم. فقط دستم را روی گوش‌هایم گذاشته‌ام که این همه صدا دیوانه‌ام نکند. شاید جیغ می‌زنم شاید هم نه. به هر حال داشتم کر می‌شدم و از نشنیدن می‌ترسیدم.
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۸ خرداد ۹۹

    سوگ

    وضو میگیرم با اشک چشم.
    برای فرزند شکل نگرفته‌ی دوست عزیزم.
  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۱۷ خرداد ۹۹

    ۱۷۶۲

    انسان‌ها مرا خسته می‌کنند و از این امر گریزی ندارم. چه عزیزترین دوستم باشند چه دشمن خونی، بعد از ۱۲ ساعت قابل تحمل نیستند.
  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۱۶ خرداد ۹۹

    ۱۷۶۱

    دیروز رفتم خونه‌ی دوستم که تازه ازدواج کرده. همسرش طلبه‌اس. انقد زندگی ساده و قشنگی داشتن که کیف کردم. اونجا حتی نمازمم یه حس دیگه داشت. هر چی در توانشون بود رو واسه پذیرایی گذاشته بودن و من با عشق از همه چیز خوردم.


    پ.ن چقد بد نوشتم.
  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹

    1760

    قراره پاییز یه دوره‌ای شرکت کنم که بسیار براش هیجان‌زده‌ام. در این راستا دارم تند تند کتاب میخونم و فیلم میبینم که از هم‌دوره‌ای‌ها پایین‌تر نباشم. مگه اینکه زور بالا سرم باشه یکم در راستای رشد فردی حرکت کنم -_-
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۱ خرداد ۹۹

    از نو

    ادرس رو دوباره تغییر دادم چون از خودسانسوری خسته شده بودم. قرار بود اینجا مکان امن باشه. دوست ندارم کسی از اشناها ادرس رو داشته باشه. همین
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۱ خرداد ۹۹

    بلایا و مزایا

    بعد از سه ماه گوش دادن به صدای اساتید با سرعت 1.5 نمیدونم چجوری قراره لهجه‌ی شل اصفهانیشون رو تحمل کنم. تازه اینو یک علاقه‌مند به این لهجه میگه. بقیه چی میکشن -_-

  • ۰
  • نظرات [ ۱ ]
    • صبا
    • شنبه ۱۰ خرداد ۹۹

    1756

    انقدر خشک شدم که میتونم تو یه قوطی مرطوب کننده شیرجه بزنم.
    هیچ مقدار کرمی هم جوابگو نیست واسه پوست من و هوای اصفهان.
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۹ خرداد ۹۹

    ۱۷۵۵

    بهش گفتم تو خیلی قشنگی

    گفت نه من فقط لختم.

    پ.ن در کل بهترین پاسخی بود که تمام عمرم شنیده بودم.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۷ خرداد ۹۹

    از نظر دراماتیک بودن قضیه

    حس میکنم تو یه رمان رده چندم بیخود ابکی به عنوان نقش سوم دارم زندگی میکنم

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۴ خرداد ۹۹

    هزار و هفتصد و پنجاهمین پست پرسیل

    خونه رو تمیز کردم و

    not just clean. monica clean!

    از کرده‌ی خود دلشادم.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۲ خرداد ۹۹
    مدام. [م ُ ] (ع اِ) باران پیوسته
    آرشیو مطالب