اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

2214

کمتر از یک ماه مونده تا کنکورم. راضی نیستم از انرژی‌ای که گذاشتم. غصه فراوان میخورم. شب بخیر

  • ۵
  • نظرات [ ۱ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۹ بهمن ۰۲

    2213

    چند روز پیش سر یه گناهی که «خودم» انجام دادم با خدا قهر کردم. دست پیشو گرفتم. گفتم تو که میدونی سر این امتحان هر دفعه رد میشم، چرا باز از همین مبحث میگیری؟ نمازای اون روز رو به زور خوندم. دلم از خودم گرفته بود ولی میخواستم سر خدا خالی کنم. گفتم نه قران هفتگیمو میخونم، نه دیگه دل میدم به نمازام، نه اصن به فکر رشد فردیمم و نه لیله الرغایب دعا میکنم. قهر قهر تا روز قیامت!

    ولی خدا ولم نکرد. گفت بیا تو مسجد امام میدان نقش جهان نماز جماعت بخون، بیا نماز ماه رجب بخون، بیا واسه ابراهیم نماز شب اول قبر بخون. بیا سحر بیدار شو نماز قضا بخون. بیا روزایی که باشگاه میری تو راه دعای عهد گوش کن. بیا دوستتو میفرستم دم خونتون با هم برین زیارت امامزاده. دیگه قهر نباش.

    حضرت رب الارباب، حواست بهم هست و من چقدر ناشکرم.

  • ۷
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱ بهمن ۰۲

    پایدار

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • صبا
    • دوشنبه ۴ دی ۰۲

    2211

    تب مهاجرت حتی دوستای مامانم رو هم درگیر خودش کرده.

    واقعا کسی که اینجا تو خونه ۴۵۰ متری زندگی می‌کنه، مادر پدر خودش و همسرش اینجان (از نظر کمک داشتن در بزرگ کردن بچه‌ها)، درآمد چند صد میلیونی ماهانه داره، دوتا باغ درندشت داره و پرستار و خدمتکار خونه‌اش تمام وقت کمکش میکنن، می‌تونه بره کانادا از صفر شروع کنه و ده سال اول رو با بقیه اعضای خانواده‌ی چهار نفریشون توی یه سوییت نهایتا ۶۰ متری زندگی کنه؟
    بعید می‌دونم
    ده سال دیگه میشه ۵۵ سالت زن!


    (جا داره بگم اصفانی جماعت ندار ندارش خونه‌ش ۳۰۰ متر زیربنا داره 😂)

    پ.ن شماره پست چقدر زیباست :)

  • ۳
  • نظرات [ ۱ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۴ دی ۰۲

    معضل خرید مانتو

    آقای بوتیک‌دار خطاب به من که دارم از مغازه خارج میشم میگه: «خانم از فکر مانتوی بلند باید بیای بیرون. زن، زندگی، آزادی!»
    برمی‌گردم نگاهش میکنم و میگم: «اون وقت منی که حجاب دارم باید چیکار کنم؟»
    میگه: «شما دیگه باید... -چند ثانیه مکث- حالا هفته دیگه دوباره برامون جنس میاد شاید بلندم بیاریم.»
    سر تکون میدم و این مغازه رو هم به خاطر رفتار زیبای فروشنده‌اش به لیست سیاهم اضافه می‌کنم.

  • ۷
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۲ دی ۰۲

    2209

    این سکوت و تنهایی و تو خونه موندن خیلی روم اثر (مثبت) گذاشته
    خیلی راضیم

    کاش میتونستم ادم خوبی بشم.

  • ۶
  • نظرات [ ۱ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۲۶ آذر ۰۲

    کمیسیون اسنپ، آری یا خیر؟

    دیروز با اسنپ میخواستم یه مسیری رو برم. خانم اسنپی گفت آنلاین پرداخت نکن. گفتم باشه. بعد، بماند که ۷۲۰ تومن پول کارمزد دادم، میگه سفرم لغو کن که نخوام کمیسیون اسنپ رو بدم! خودم فقط روزی دوتا سفر رو میتونم لغو کنم، شما لغو کن
    یکم مکث کردم گفتم من لغو میکنم ولی فکر نمیکنم کار درستی باشه این حرکت
    گفت از نظر امنیت و اینا؟
    گفتم هم اون، هم بالاخره یه پلتفرمیه که شما ازش استفاده می‌کنید دیگه
    رفت بالا منبر و مگه پایین میومد؟ تا خود مقصد می‌گفت نه اینا خودشون تقلب میکنن، اینا که کاری نمیکنن نشستن پول میگیرن رو هر سفر من، من باید مسافر جابجا کنم، بنزین آزاد میدن سهمیه‌ای نمیدن، اینا قطعه ماشین تقلبی دادن، روغن موتور آبکی دادن، اره من خودم به حلال و حروم معتقدم و حواسم هست و...
    خب خواهر من، با اسنپ کار نکن ببین مسافر میتونی پیدا کنی یا نه :) بعدم واقعا اون بندگان خدا در اسنپ و تپسی بیکار ننشستن :))) به دوستم که تو اسنپه اینو بگم تشنج می‌کنه
    حرومم هست
    اعصابم الان خرده که کاش لغو نمی‌کردم سفرو 🚶‍♀
  • ۶
  • نظرات [ ۲ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۲۰ آذر ۰۲

    2207

    از دیروز صبح شروع کردم یه کاری رو انجام بدم. مطمئنم اگه ادامه دار بشه اثر بسیار خوبی در زندگیم داره. لطفا دعام کنین که توفیق انجامشو داشته باشم.
  • ۳
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۲۰ آذر ۰۲

    2206

    ادم از دست خودش پیش کی شکایت کنه؟

  • ۳
  • نظرات [ ۲ ]
    • صبا
    • جمعه ۱۷ آذر ۰۲

    2205

    کفش فروشی‌های افتخار رو که میبینم، طلا و نقره فروشیای چهارباغ، سیب زمینیا، امیر کارو، علی اهوازی و صندلیای چوبی، یادش میفتم. دوست ندارم یادش بیفتم واقعا. غمگین میشم.

  • ۵
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۳۰ آبان ۰۲
    مدام. [م ُ ] (ع اِ) باران پیوسته
    آرشیو مطالب