نیلوفر مردابی

- عادلانه نیست واقعا
- قرارم نبوده باشه.

۱۷۵۵

بهش گفتم تو خیلی قشنگی

گفت نه من فقط لختم.

‌

‌

پ.ن در کل بهترین پاسخی بود که تمام عمرم شنیده بودم.

۱۷۴۱

_ عزیزم باید یکم دور بشیم.

+ چقدر؟

_ بی‌نهایت. برو گمشو. فرااار کن فراااااااار.

‌

پ.ن خنده‌دارترین مکالمه‌ی قرن رو با نگارم داشتم دیشب. چه خوبه که هست. می‌گفت بعضی زوجا احتیاج دارن زمان‌هایی رو دور از هم بگذرونن، بعضیا یه هفته، بعضیا یه ماه. واسه من تا آخر عمرمه و دیگه نمی‌خوام صداتو بشنوم‌.

میهمان

دیشب تولد بودیم، سفره‌ی شامو که چیدیم گیر دادن عکس بگیریم.
دوربینو برداشت گفت یک، دو، سه.
شاید شما طنز ظریف این جمله رو متوجه نشید. سفره‌اس دیگه، یک دو سه نمی‌خواد که

عاطفه‌ی مورد استفاده

_ هر کسی ...ش در خانواده نباشه از ما نیست

+ تکبیر

همه: الله اکبر

واسه خندوندنم.

_ چیکار کنم حالت خوب شه؟

+ میدونی چی می‌تونه حالمو خوب کنه الان؟ زن پارسا پیروزفر بودن :(

_ (گوشی را برمیدارد و با پارسا تماس می‌گیرد)

ای حریر بی‌تحمل

_ مرگ بر شاد بودن. بیا تا ابد در غم غرق بشیم.

+ بشیم.

 

پ.ن همچین رفقایی.

۱۵۷۹

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

از زیبایی‌های بازی با کودکان

(هنگام بازی کلاغ پر با کودک دو سال و نیمه)

- برنا، اگه پرنده بودی دوست داشتی چی باشی؟

+ مگس!

(برنا اندکی فکر میکند و بعد سرش را بالا می‌آورد و با درخشش کورکننده‌ای که از چشمانش ساتع میشود جواب را تو صورتم میکوبد)

خنده‌دارترین گفت‌وگوی قرن 21

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بالاخره مهم بود برام!

_ چی؟ عرفان اجرای اول منو نیومده ببینه؟ هی ایز دد تو می. دد. ( در حالی که آب دهانش روی همه می‌پاشد)

_ هی ایز دد تو یو تو! (رو به نگار)

لایه جدید...

غیبت نکنین

[کلاس علم مواد، ساعت ۱۵:۱۲]

من: مه‌گل دختر فلانی رو ندیدی؟

مه‌گل: ای نه. حالم ازش بهم می‌خوره مرتیکه رو.

من: وای من یه کراش عظیمی از ترم یک روش داشتم.

مه‌گل: صبا خره خاک تو سلیقه‌ات

[همانجا، ساعت ۱۵:۳۴]

فلانی: استاد میشه اینو یه بار دیگه توضیح بدین؟

من: مه‌گل این که جلوی من نشسته :|

مه‌گل: :|

1058

ریچارد: برو و به دستش بیار. و میتونم یه نصیحت کوچولو بهت بکنم؟

چندلر: حتما

ریچارد: اگه به دستش آوردی، نذار از دستت بره. باور کن (پشیمون میشی)

چندلر: ریچارد تو آدم خوبی هستی.

ریچارد: میدونم. و ازش متنفرم.

نگارنده

- نگار عصر جمعه‌اس. سگ دپ بزنیم؟

+ عزیزم مشقاتو نوشتی؟

- نه :|

۹۷۵

_ دماغم داره خون میاد.

+ از مغز پریود شدی.

_ :))

حسین

«... خدا میدونه من دوست دارم براش نماز بخونم... »

Yes to that sense of humor :)

نیلوفر: ایشالا باشیم و تولد ۶۷ سالگیتو تبریک بگم.

بعد تولد ۶۸ سالگیتو تبریک بگم.

تولد ۷۸.

من: ۶۹ رو تبریک نمیگی؟:))

نیل: نه آلزایمر گرفتم یادم می‌ره

فیز

_ صبا گشنمه

+ ببین دو راه داری. می‌تونی بری یه چیزی از یه جا پیدا کنی بخوری. می‌تونی به این فکر کنی که داری لاغر میشی و به گشنگی کشیدن ادامه بدی.

_ خدایا منو نصف کن.

با ممد مهربان و یک رو

گفتم ممدحسین موش بخورتت.

گفت منو نهنگم بخوره تو گلوش گیر میکنم :))))