اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

۲۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

و بعدش همه جا تاریک شد

یک پست بعد از خداحافظی. صرفا جهت خاموش کردن چراغ‌ها.

قبل از خاموشی مطلق بگم چرا دارم همه چیو تموم می‌کنم. دفتر زندگی برگ خورده. مهم‌ترین چیز اینکه گفت می‌دونم کیه.

و چراغ‌ها خاموش شد.

تمام.

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲۸ فروردين ۹۷

    737

    من از اینجا میرم

    و تو دیگه نمیتونی پیدام کنی

    خدافظ

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲۱ فروردين ۹۷

    ۷۳۶

    شروع شد. اولین قربانی تئاتر. فیزیک

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲۱ فروردين ۹۷

    ۷۳۵

    اسکار دوست داشتنی لحظه هم می‌رسه به اون لحظه که ساندویچ بزرگتر رو داد به من :)

    قشنگ ترین لحظه هم اون بود که نگار از دور دیدمون و گفت شما خیلی بهم میاین

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۹۷

    ۷۳۴

    فیلم برداری واسه جشنواره تموم شد.

    ولی هنوز اجرای دانشگاه مونده. 

    رقص کاغذپاره‌ها هنوز ادامه داره...

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۹۷

    ۷۳۱

    بهترین روزای زندگیم رو دارم میگذرونم...

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۶ فروردين ۹۷

    ۷۳۰

    به نظرم مهم‌ترین چیزی که می‌تونه تو اجرا تاثیر بذاره اینه که حرفای پارتنرت رو بشنوی نه که از حفظ فقط دیالوگ بگی.

    حرفای صالح امروز خیلی روم تاثیر گذاشت. زنی که شوهرش بغض فروخورده‌ی چند ساله‌اش رو فریاد می‌کشه تو صورتش و میگه زندگیمونو دوست ندارم، همینو می‌خواستی بشنوی؟

    ناهارم مهمون پویا بودیم چون گند زده بود به پلاتو :))

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۱۴ فروردين ۹۷

    ۷۲۹

    به عنوان دروغ سیزده آرزوی خود را به دوستانتان نگویید، دل خودتان از حسرت واقعی شدنش میگیرد.

     

    پ.ن روزی که من و فاطمه و ماجده بیایم به هم حرفای امروز منو بگیم. همون روز عید منه

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۳ فروردين ۹۷

    ۷۲۸

    دیشب تا خود صبح بیدار بودیم دری وری می‌گفتیم :)) بعد گفت می‌خواد فضای مجازی رو رها کنه و به فضای حقیقی روی بیاوره. هی تایپ کردم بگم تو فضای حقیقی نمیشینی اینجوری با من حرف بزنی. تو دیواری. هی دستم به سند نرفت.

     

    پ.ن نمیگه شاید انقدر حالم بده که نمی‌تونم راجع بهش پستی بذارم

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۳ فروردين ۹۷

    ۷۲۷

    گفت: می‌خوام کمکت کنم همه چی رو فراموش کنی.

    اول از همه عکس پروفایلتو عوض کن

    افسرده شده واسه من

    مسخره

    بیا اینی که بهت میدمو بذار

    آفرین حالا پاشو بریم درس بخونیم.

    گفتم: مرسی 

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷

    ۷۲۶

    لوکینگ فوروارد تو هو بشری از ا ریلی کلوز فرند :)

     

    پ.ن دیشب با بشری نشستیم هر چی سد و مد بود رو شکستیم. الان من موندم و یه سیل احساسات که دارم واسه ع. توصیف می‌کنم و اون که نمی‌دونه همه چی راجع به خودشه. دیشب می‌گفت من این آقا رو ببینم دستشو می‌بوسم که تونسته تو رو به این حال و روز بندازه :)

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷

    ۷۲۵

    فک کنم خودش نمی‌فهمه ولی بم میگه هروئین منی تو :))))

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۱۱ فروردين ۹۷

    ۷۲۴

    هعی

    زندگی سخته

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۱۰ فروردين ۹۷

    ۷۲۳

    شبیه همون بادکنک سفید کثیفی که امروز افتاده بود گوشه‌ی خیابون، گم شدم

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۹ فروردين ۹۷

    ۷۲۲

    پدر، عشق و پسر رو شروع کردم به خوندن.

    امروز نگار رو خواهم دید. فیلم خوبیه.

    دارم استاتیک می‌خونم و روحم تازه میشه.

    نمی‌دونم چجوری‌ با کاوه رفتار کنم. همه چی زیادی awkwardعه.

    مادر مهری و پدر علی اومدن خونمون و همه چی در این مقطع از زندگی شیرینه :)

    ع.م دیشب داشت خاطره‌ی فوت مادربزرگش رو تعریف می‌کرد و من فقط می‌خواستم به صورت اسلامی دلداریش بدم که گریه نکنه. دلداری اسلامی نداریم آخه لعنتی :))

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۹ فروردين ۹۷

    721

    قرار گذاشتم که از امروز شروع کنم

    اصلا هم دیر نیست :)

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۶ فروردين ۹۷

    720

    اییییییییییییی حالم داره از همه چی بهم میخوره

    علی الخصوص از خودم

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۶ فروردين ۹۷

    719

    از حرف زدن باهات خستم

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۶ فروردين ۹۷

    718

    شاید سالها بعد بفهمی دلیل رنجش من وقتایی که اینجوری حرف میزدی چی بوده

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۵ فروردين ۹۷

    ۷۱۷ بعد از دعوا

    آخ چقد دلم می‌خواد الان اینجا بودی بغلت میکردم از دلت درمی‌اوردم

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۵ فروردين ۹۷

    ۷۱۶

    همه چی تا مرحله‌ی فروپاشی کامل پیش رفت

    دیگه هیچی به ذهنم نمیاد 

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۲ فروردين ۹۷
    مدام. [م ُ ] (ع اِ) باران پیوسته
    آرشیو مطالب