تصمیم گرفتم این بار احساسی رو همه جا دنبال خودم نکشم. مثلا الان به اینکه امروز سرش رو میز بود و اون یکی داشت نازش می‌کرد فکر نمی‌کنم، به اینکه بچه‌ها شعور ندارن (یا من جزو خودیا نیستم) فکر نمی‌کنم، به حرفای صبح و دیشب مامان فکر نمیکنم. دهنم خالی خالیه. فقط به اینکه الان ناهار میرم پیش نل فکر می‌کنم و لبخند می‌زنم :)

پ.ن دروغگو رو... آره :))