آخ از حرفای امروزش واقعا. ناراحتم که بهش گفتم نه ولی واقعا چاره‌ای نداشتم. هیچ حسی ندارم بهش. هیچی. این هیچی الان بعد از چهار ماه دیگه ترسناک‌ نیست چون می‌دونم دلیل حضورش (عدمش؟) چیه. رفتارهاش و به قول خودش ۹۰ درصد تقصیر خودش. هر داستانی یه پایانی داره. اینم پایان ما.