نشسته بود داشت نگاش میکرد. من هی حرف میزدم مسخره بازی درمیوردم ولی نگاهشو ازش برنمیداشت. کسی به فکر حال من نبود. همه به فکر اون بودن که چقدر حالش بده.
نشسته بود داشت نگاش میکرد. من هی حرف میزدم مسخره بازی درمیوردم ولی نگاهشو ازش برنمیداشت. کسی به فکر حال من نبود. همه به فکر اون بودن که چقدر حالش بده.