مقدمه: ممد بیسکوییت موزی دوست دارد. دختر شمارهی یک ممد را دوست دارد. دختر شمارهی دو ممد را دوست دارد.
پردهی اول: از خودگذشتگی
مکان: پشت امور فرهنگی
در حال ضبط تیزر. دختر شمارهی یک لیوان چای خود را با وجود خستگی مفرط و نیاز مبرم به دست ممد میدهد. ممد چای را تا آخر مینوشد. دختر شمارهی یک با حسرت چای و خوشحالی از شادی ممد در نگاهش. ممد میگوید: یه چیزی بخرین بیارین ما بخوریم گشنمونه. دختر شمارهی یک میگوید: برو یه چای برا من بگیر. ما سریع میریم و میایم.
پردهی دوم: یادم هست چی دوست داری.
مکان: فروشگاه
به اصرار دختر شمارهی یک، دختر یک و دو وارد فروشگاه میشوند. بعد از خریدهای غیر ضروری دختر دو، دختر یک به سمت قفسهی خوراکیها رفته و میگوید: ممد ویفر موزی دوست داره. بگیریم براش. دختر شمارهی دو روی خریدن ساقه طلایی شکلاتی پافشاری میکند. به نتیجه نمیرسند و هردو را میخرند.
پردهی سوم: نگاه کن ببین پشتش جا داره بیشتر خنجرمونو فرو کنیم یا نه.
مکان: پشت امور فرهنگی
فیلمبرداری تمام شده. لیوان چای خالی روی میز پینگ پنگ افتاده. ممد به میز تکیه داده و سیگار میکشد. دختر شمارهی دو جیغ کشان میگوید: بیا ببین برات چی خریدم. بیسکوییت موزی که دوس داری. ممد میگوید: وای «دو» یادت بود؟ مرسی عزیزم. دختر شمارهی یک با لبخند تلخی ماجرا را مینگرد. به سمت ممد میرود و میگوید: موزی دوس داشتی دیگه؟ ممد زیر لب چیزی شبیه اوهوم آره را زمزمه میکند.
نتیجهگیری تکراری: حالش خوب باشه، حالا هر کی میخواد حالشو خوب کنه.