فکر میکنم این نارضایتی از زندگی و گیر کردن در سیکل معیوب استرس، خودسرزنشگری و استرس بیشتر همش ناشی از کم شدن کتاباییه که میخونم. الان دو ماه از سال جدید رفته من به یک دانه از برنامههای که داشتم نزدیک نشدم. چرا؟ چون تا نصفه شب دانشگاهم. کلا خروسخون میرم از خونه بیرون و بوق سگ برمیگردم. در این بین هم دارم وقت تلف میکنم رسما.
عنوان پست داره صد سال دیگه امروز رو نشون میده. جسم هممون پودر شده و تعداد قابل توجهیمون داریم تو آتیش جهنم جزغاله میشیم. هر چند که من گریل میشم و شما کربن خالص میشین بیکاز ایم سو اسپشال.