یکی واسه پست قبلی کامنت گذاشته که «چند سال پیش میخوندمت. باورم نمیشه تویی که روزی ۴۰تا پست در مورد دستای ممد و چشمای ممد و غیره، به اینجا رسیدی»

خودمم خوشحالم نیستم که یه روز که خیلی هم دور نیست دغدغه‌ام این چیزا بوده ولی الان به یه ارامش روانی و مذهبی رسیدم که به شدت راضیم ازش. واسه‌ام دعا کنین حالا که به راه اومدم، بمونم. خدا موتور قلبمو روشن کنه و دِ برو تو جاده‌ی مستقیم. توی راه موندن از به راه اومدن مهم‌تره. «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَیتَنا... »