میخواستم تئاتر کار کنم چون دوستش داشتم. خودم را قانع میکردم که نه، برای متحول کردن فضای هنر میروم، برای نشان دادن موفقیت یک دختر محجبهی متدین به همه، برای پاکسازی جو مسموم و فاسد.
ولی جای من انجا نبود. دلم از بیمهریها گرفت و برای مقبول جمع واقع شدن کم کم تغییر کردم.
تئاتر امتحان من بود. رد شدم. خدا خودش دست به کار شد. دید از این بندهی نادان کاری برنمیآید :))
فکر میکنم موفقیتهای ریز ریز این روزهایم راهنمایی خداست برای من. «صبا، این مسیر توست.»