حقیقت اینه که ادم‌های بسیاری در تاریخ وضعیت‌های بدتر از احوال کنونی من رو تاب آوردن، پس چرا من نتونم؟ هر جور شده، افتان و خیزان، دست به دیوار، شانه‌ها افتاده، ادامه میدم. مقصدی هست؟ نه. ادامه دادنه که مهمه.

فردا با مشاورم در مورد ارشد میخوام صحبت کنم. آیا به درد من میخوره؟ آیا من توان تحمل محیط اکادمیک رو دارم؟ آیا اصن دوست دارم تو این رشته ادامه بدم یا رشته‌امو عوض کنم؟ نرم از اول کارشناسی چیزی که دوست دارم بخونم؟ سوال زیاد دارم. مشاورا هم که میدونین، اخلاق گند جواب ندادن بلکه مراجع رو به سمت جواب هل دادن دارن -_- برای یک بار دلم میخواد یکی بگه خانم محترم! راه اینده‌ی شما از این وریه. کجا داری میری؟ این ره که تو میروی به ترکستان و باتلاق و شوره زار و این چیزاست. با هینت و راهنمایی و اشاره ارتباط نمیگیرم.

خدایا حرفی داری بگو دیگه. نمیفهمم واقعا برنامه‌ات برام چیه (مگه قرار بود تو بفهمی صبا جون؟)

پ.ن روز 12ام از زیارت عاشورا و 23ام از قرآنه. آفرین بگین بهم ^_^