بهبه سلام بر افسردگی پاییزه! حالت چطوره دوست قدیمی؟
سلام. حالت خوبه؟
من پست قبلیتو همون روز که پست گذاشته بودی خوندمش. و به این فکر میکردم که چی میتونم بهت بگم.
گفتم دوتا تجربه بگم شاید یک جاهاییش مشابه بود.
من این ترم درسای خیلی سنگینی دارم، به حدی که وقت برای کار اضافی وجود نداره و متاسفانه روز 24 ساعته. اول اومدم بازه های کوچیک توی یک روز برای 3 تا درس گذاشتم. ینی مثلا 60 دیقه مکانیک 60 دیقه ریاضی 60 دیقه کوانتوم. به علاوه ویالن که باید تمرین کنم و زبان که باید 45 دیقه بخونم. ایا اینها مجموعا 7 ساعت میشد؟ خیر. ولی ایا 7 ساعت هم به درد میخورد تا به کارام برسم؟ باز هم خیر.
بعد از 2 هفته نرسیدن برنامه رو عوض کردم. حالا تو یک روز، یک درس رو میخونم کامل و بعدش زبان. اینجوری هر روزم رو به صورت خالص به یک چیز میدم. یه فرصت 10 12 ساعته.و امیدوارم خوب پیش بره(فکر میکنم بره).
نکته این ماجرا اینه که من ترم پیشم درس میخوندم این مدلی ولی این سری فرق کرده. بازه زمانی طولانی تر رو انتخاب کردم ولی اگه نتونم جمعش کنم یک هفته درس خوندنم عقب میفته.از نظر عددی من الان توی یک بحرانم به صورت واضح.میبینی؟
ولی این تنها راه خوبه این قضیست. پس این روش رو میتونی اجرا کنی ولی مثل اینه که اگه امشب غذا نخوری تا 1 هفته نمیتونی بخوری.پس باید بترکی از خوردن.
تجربه دوم در خصوص استرسه. کلا اون قسمت از وجود ادم که نسبت به کارها دافعه ایجاد میکنه برای ایجاد تعادل در داخله. ینی تو نمیری ی سری کارهارو بکنی چون تعادل درونیت که براساس طرز فکرت جایگاهت باورهات اعتقاداتت جامعت و همه اینها تشکیل شده،نمیتونه با اون تغیر شگرف کنار بیاد.
حالا تو نگاه میکنی میبینی تو یک لیست از کارهای مهم داری و یک لیست از کارهای استس زا.و یه جاهایی کارهای مهمت همون کارهای استرس زای تو نیستن! درحالی که باید باشن چون طبیعتش اینه که تو برای چیز مهم دغدغه مند شده باشی.این دو گانگی و دو سویه شدن احتمالا یک مشکل بزرگه که باید برگردی ببینی دقیقا چرا استرس داری. برنگرد به لحظه ای که اون کار برات استرس می افرینه، برگرد به اون لحظه ای که اون ددلاین تموم شده و تو اونکارو نکردی.ببین نتیجه چی بوده؟ به چه روزی رسیدی.و دقیقا چرا اینجوری شد؟ برگرد به قبل از بازه و ببین ترس درونیت از اینکه این اتفاق داره میفته چیه؟یادت نره این عامل استرس همون نوای درونی تعادله که نمیخواد از حالت عادی خارج بشی. تو فیزیک ما بهش میگیم لَختی.یا همون اینرسی.استاد مشاورم یادمه میگفت ادم رو بزاری همینجوری دوس داره نگاه دیوار کنه و تکون نخوره.راست میگه.
این یکم بیشتر از بحث برنامه ریزیه. ولی جواب میده. نه اینکه معجزه بکنه ولی حداقل اگاهی پیدا میکنی نسبت به استرس هات.
اگه طولانی شد ببخشید.
(((((:
منم خیلی دوست دارم کامنت طولانی.
خوشحال شدم وقت گذاشتی.
عاملش فقط عنصر بقاست. یعنی به هرچیزی نگاه کنی فقط این عنصر رو میبینی. اگه بقا و لختی ادم بخاد خدشه دار بشه، همین دافعه ها بوجود میاد.
خب برای ارشد چه خبر؟ راستی جریان تولدو تعریف نکردیا
واقعا نمیدونم توی این 6 ماه دوم سال چی میریزن که آدم افسردگی میگیره.