یک هفته‌ای بود که در بستر بیماری افتاده بودم و هی فین فین میکردم و میخوابیدم اما الان خوبم و هزاران واقعه و درس نخوانده دارم :) ویش می لاک عزیزانم

امروز مامان به خانم د. زنگ میزنه که بریم بیرون.