چه سال عجیبی بود.

از شرکت اومدم بیرون.

وارد یه رابطه شدم. عاشق شدم.

پروژه‌امو تحویل دادم و فارغ التحصیل شدم.

نامزد کردیم. خانواده‌ها به تفاهم نرسیدن. به هم زدیم.

رشته‌ی کنکور ارشدمو عوض کردم.

کنکور دادم.

یاد گرفتن دیزاین رو شروع کردم.

استانبول رو دیدم.

جبران نماز قضاهامو شروع کردم.

کلی کتاب داستان و نمایشنامه خوندم.

با ز.ع و ف تنهایی رفتیم تهران یه روزه (و چه ماجراهایی داشتیم که بماند برای بعدا)

زبانم رو بهتر کردم.

بیماری غ رو تشخیص دادن و آبان عملش کردن و الان حالش هزار الحمدلله خوبه.

لاغر شدم.

چاق شدم.

چندتا پست اینستا طراحی کردم.

با ز.ع صمیمی شدم و خیلی خوشحالم که این دوستی رزق امسالم بوده.

کنسرت سون باند رفتم.

ورزش کردم یکم.

دوستای روایت انسانیمو دیدم.

یه جلسه نشست فیلم شرکت کردم و اون چاقوی منو بدین از بس که بیخود بود.

روی هم رفته فکر میکنم رشد کردم و یه کوچولو عاقل شدم :))