دیروز با ز. رفتیم کلاس خوش‌نویسی ثبت‌نام کنیم. مکان انجمن خیلی قشنگ بود. از اون خونه‌های قدیمی که فقط تو محله‌های سنتی شهر پیدا میشه. خانمی که مسئول نام‌نویسی بود اخلاق عجیبی داشت. یا به قول ز. اصلا اخلاق خاصی نداشت که بگیم خوب بود یا بد. ز. از سر کار اومده بود و برگشتنی بهش تعارف کردم برسونمش. چقدر هم خوب شد که رسوندمش. تو راه با هم گپ زدیم و دلتنگی‌ها رو برطرف کردیم و درددل کردیم و شوخی کردیم و خندیدیم. بارون هم گرفت. وقتی پیاده شد و خواستم به سمت خونه حرکت کنم آهنگ «کوچه شهر دلم از صدای پای تو خالیه» فروغی رو گذاشتم. اصفهان تو اخرین روز اردیبهشت خیلی قشنگ شده بود. ترکیب فریدون فروغی و بارون و ترافیک و درختای سبز که روی خیابون رو پوشونده بودن خیلی حالمو خوب کرد. تا حالا نشده بود وقتی خودم پشت فرمونم از ترافیک خوشحال شم.

جلسه‌امون با الهام هم خیلی خوب پیش رفت. بهمون گفت شما به بهترین نحو دارید تسک رو انجام میدید و از بقیه گروه‌ها خیلی جلوترید.

خلاصه که دیروز روز قشنگی بود برام.

پ.ن تونستم چندتا از ستاره‌های بالای پنل کاربری کم کنم و ببینم دوستام در چه حالن :)