دارم فک میکنم این گوشواره ها و النگوها و گردنبند مال من نیستن . من همون دختریم که حتی آرایشم نداره . مانتوهای ساده میپوشه و فکر تیپش نیست . همونی که روی ناخن های کوتاهش لاک تیره میزنه . نه چون فک میکنه شاخه . نه . فقط به خاطر اینکه خودش دوست داره . چرا تو نگاه اول هیشکی از من خوشش نمیاد ؟ نهال گفت پارسال یکی از دلایلی که از کلاسمون رفته من بودم . بش گفتم اخه لعنتی من تنها کسی بودم که با اینکه نمیشناختمت ازت دفاع کردم . وقتی رها میگفت چقد فضوله هی بر میگرده عقبو نگاه میکنه من بودم که ازت دفاع کردم . رقیه میگه دو ترم اولی که با گلی با من بودن ازم متنفر بوده . حتی وقتی تنها بودن ادای منو در میوردن . الان دوست صمیمیمه آره . نهالم بعد از یه هفته نمیتونست از من جدا بشه . فک میکنن من از این بچه خرخونای کلاسم که فقط میرم راپورت بچه ها رو تو دفتر میدم :| نمیدونم چرا واقعا ! جالبیش اینجاست که بعد از اینکه باهام اشنا میشن واقعا منو دوست دارن . هرچند که واسه بعضیاشون بعد یه مدت که منو زیاد میبینن خسته کننده میشم . که اینم ناراحتی نداره . چون خودمون میدونیم کیا هستن و دوتامون میدونیم که لیاقت ندارن نه؟هرچقدرم که من دوسشون داشته باشم . حالا نگرانی من چیه؟ اینکه میرم دانشگاه دوسال اول کسی منو دوست نداره . تازه باهام اشنا میشن از سال سوم منو دوست می دارند . این از بچه های سال خودم . سال بالایی ها که عمرا از من خوششون بیاد . ولی بازم یادآوری کنم که آیم ان ایندیپندنت ومن :) آی دنت کر ات آآآآآآآآآآآآآل . سو . شات د فاک آپ و کنکورو بده که بری تهران چون خودتم میدونی که دیگه نمیتونی اصفهان بمونی . دیگه دل کندم از این شهر . مثل الان که دل کندم از این خونه . باید برم دریم کچر که تو میدون جلفا رو دیدم برا اتاقم بگیرم . خیلی قشنگ بود . اتاق جدیدمو خودم انتخاب میکنم چه شکلی باشه . نمیخوام مثه الان بی حال و مرده باشه . دیگه از همه چی بدم میاد . یه تغییر بزرگ میخوام . تغییر بزرگ مثل چی ؟