در باب مطلب 329 :

شیپ میکنم دگ

ولی به خودم ربط داره . اگر باهاتون در میون میذارم فقط میتونید نظرتونو بگید

بعد اینکه امروز سیزده به در بود . با بابا بازی کردیم . مادرم بردیم . رفتیم پل غدیر . دقت کنید باغ غدیر نه . پل غدیر . بعدم رفتیم سپاهان شهر . من خیلی از سپاهان شهر خوشم میاد اقا . خیلی پت و پهنه خیابوناش . بعد اینکه مامان و فیز میگن دوسش ندارن روی من تاثیری نداره . یا اینکه میگن مثل شهر مرده هاس .

جوج امروز رو من درست کردم :) . جانا بعدا میتونی پز زنتو پیش بقیه بدی که اره بلده جوج تنها درست کنه . البته انقد دود خوردم چش و چال برام نمونده سرمم داره از درد میمیره :|

شت shit :))

کس دیگم نبود . سبزم گره نزدم . فک و فامیلم با فامیلای زن عمو سامون بودن . منم از وقتی نشستیم تو ماشین تا وقتی پیاده شدیم داشتم اهنگارو میزدم جلو بلکه یکی خوب پیدا کنم . که البته نابود شدم اخرش دوتا هایده و یه دونه گوگوش پیدا کردم . داریوشم مامانم نذاشت گوش بدیم :))

آخ سرم . یه پدر و دخترم اومده بودن خودشون دوتایی . فک کنم یکی دو ساعت نشستن رفتن . ولی خیلی باحال بودن .