به نظرم کمی قدبلندتر شده بود. انگشتانش کشیده‌تر شده بودند و شاید کمرش هم کمی باریک‌تر. اما مشخص‌تر از همه جرقه‌های پشت پلک‌هایش بود که چشمانش را درشت‌تر از هر وقت دیگری نشان می‌داد. صدای وز وز افکارش حتی از این فاصله‌ای که من داشتم هم به وضوح شنیده می‌شد.