من با تو اون گلوی دردناک و مجروحی هستم که اگه یکی از بیرون نگاه کنه نمیفهمه از خوردن کرانچی تند و اتشین سوخته یا از داد زدن زیاد خراش برداشته. واسم خوشی باشی یا غم فرقی نداره. اخرش با یه اسیب موقت باید کلنجار برم