نمیدونم چرا از صبح تا حالا به اون پسر گیتاریه فک میکنم و استرس میگیرم. یه استرس دوستداشتنی. چیزی شده که ضمیر خودآگاهم ازش خبر نداره؟
نمیدونم چرا از صبح تا حالا به اون پسر گیتاریه فک میکنم و استرس میگیرم. یه استرس دوستداشتنی. چیزی شده که ضمیر خودآگاهم ازش خبر نداره؟