ایمان گفت راهی که حالت خوب میشه رو پیدا کن. گفت خودش می‌ره بیرون و مردمو نگاه می‌کنه و سعی می‌کنه از رفتارشون یه سری چیزا رو درمورد اونا بفهمه. از اونجایی که من از تنهایی متنفرم (تعریف من از تنهایی با تعریف معمول فرق داره) این راهو امتحان نکردم و راه خودمو پیدا کردم. 

اون دفعه گفتم غرق شدن تو تمرینای تئاتر. این دفعه میگم مسواک زدن.