اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

۷۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

صبا

(از شدت گریه میمیرد)

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۵ مرداد ۹۷

    حبیبم و بنده

    _ don't chase him. Make him chase you.

    + شرمنده. ما مث شما چیس متریال نیسدیم‌.

  • ۰
  • نظرات [ ۱ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۴ مرداد ۹۷

    پیراهن جدید را در کمد آویزان می‌کند

    خب خب خب ببین کی اینجا تبدیل به یه مصرف گرای بورژوا شده. من من کله گنده.

  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۴ مرداد ۹۷

    To prove a point و مقابله با خودسانسوری

    بله من از فرزانه نخواستم که اونم شخصیتم رو توضیح بده. چون ترسیدم. صبایی که فرزانه می‌شناسه ضعیفه. 

    بله من دارم به دوستی با رقیه شک می‌کنم. ما بزرگ شدیم و از هم دور شدیم. اون درگیر یه سری افکار دیگست و من به شدت دارم سعی می‌کنم از اون افکار فاصله بگیرم.

    بله این روزها دارم با احساسات مختلفی سر و کله میزنم. فکرای عجیب تو ذهنم میچرخه. فکر اپلای کردن. فکر تئاتر و تمام مشکلات مربوطه. فکر همیار شدنم و جوابش. فکر درسای موندم. فکر این دو ترم و تعداد زیاد آدمای حاضر درش. سروش، علی، علیرضا، عرفان، حسین. فکر علامت تعجب گذاشتن جلوی آدمای جمله‌ی قبل. فکر لاغر شدن. فکر حس‌های تقویت شده‌ام. فکر این همه عشقی که داره هدر میشه...

    بله من می‌دونم دارم دستی دستی خودمو تو یه چاله‌ی عمیق حداقل یک ساله پرتاب می‌کنم. با حسین و فکر کردن در موردش.

    من خیلی وقته که آشفته‌ام. مطمئنم که کلید آرامشم، دینمه.

    بله من نگران مرز رهایی در تئاتر و مرز آزادی تو دینم هستم. نگرانم که کلاس پرفورمنس با حامی تا چه حد مجازه‌.

    نگرانم که می‌تونم این چله رو رعایت کنم یا نه.

    ولی آدم به جز نگرانی به چه دردی می‌خوره؟ بدون دغدغه چی هستیم؟

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۱۲ مرداد ۹۷

    ساعت‌ها مهمن

    قسم به خداوند خالق انسان، که من دوازده و یک دقیقه نشده سرشار احساسات میشم. در حالی که یازده و پنجاه و نه دقیقه یک ملکه‌ی یخی با تکه‌ شیشه‌های آینه‌ی شکسته بودم. قبلش اسمم ارغوانه بعدش دریا. با موهای بلند آبی

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۱ مرداد ۹۷

    آفاق عزیز :*

    امروز خوشحال خوشحال بودم. ولی هی اشک میومد لب چشمم. هی نمیذاشتم بریزه. سر ناهار خوشمزم وسط هو آی مت یور مادر. سر کلاس آیین نامه وقتی می‌خندیدیم. وقتی واسه بابا تعریف میکردم چجوری تو موقعیت‌های افتضاح خندم می‌گرفت و بابا خندید. تو راه شاهین شهر وسط آهنگ بهنام بانی. سر میز پلاستیکی با صندلی‌های لق و فلافل تند. تو شهربازی وسط ماشین بازی و جیغ من و غزل. وسط اجرای آیت. همش می‌خواستم گریه کنم. نشد. نتونستم. کاوه آفاق بغضمو شکوند. نرما. نه هق هق.

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۱ مرداد ۹۷

    اندک اندک

    به نیت شادی امام زمان و امام حسین یه چله برداشتیم که تو این چهل روز حواسمون به هم باشه غیبت نکنیم.

    من دوتا کار دیگه هم می‌خوام بکنم. هیچ کدومم نمی‌تونم بگم. ولی بدون نیتش هست.

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۱ مرداد ۹۷

    با تشکر از علی بندری

    ببین کی می‌خواد شروع به خوندن everybody lies کنه.

    من! اگر که مشخص نبود.

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۱۰ مرداد ۹۷

    رفیق کسیه که باش هزارتا اینساید جوک داشته باشی

    _ حاجی این رتبه‌اس؟

    + نه حاجی دور کمرشه.

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۱۰ مرداد ۹۷

    این یکی هم به بلوطی که در معاشرت با من کمی سبز و آبی شد

    واسه بلوطم قد یه دنیا خوشحالم ولی دلم شور راضیه و سارا رو می‌زنه. ینی چی شده؟

    بلوط جان من. به مناسبت رتبه‌ی قشنگت :) به سلامتی همیشگی بودنمون :)

  • ۳
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۱۰ مرداد ۹۷

    نتایج گه‌ترین امتحان اول زندگیتون تا حالا

    من میگم چرا انقد معده‌ام درد می‌کنه‌ها!

    استرس پارسال از فضا زمان عبور کرده و داره بیچارم می‌کنه -_-

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۹ مرداد ۹۷

    اولویت هام در تابستان 97

    1.کتاب های تئاتر

    2.درس خوندن

    3.یاد گرفتن نرم افزار

    سه تای اولو نگه دار بقیه رو دور بریز!

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۹ مرداد ۹۷

    میکروبا

    ایمان گفت راهی که حالت خوب میشه رو پیدا کن. گفت خودش می‌ره بیرون و مردمو نگاه می‌کنه و سعی می‌کنه از رفتارشون یه سری چیزا رو درمورد اونا بفهمه. از اونجایی که من از تنهایی متنفرم (تعریف من از تنهایی با تعریف معمول فرق داره) این راهو امتحان نکردم و راه خودمو پیدا کردم. 

    اون دفعه گفتم غرق شدن تو تمرینای تئاتر. این دفعه میگم مسواک زدن.

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۹ مرداد ۹۷

    کلاس رانندگی

    !Everyday, I realize I really hate people

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۸ مرداد ۹۷

    ۸۵۱

    ترامپ چهره‌ی واقعی آمریکاست. نژاد پرست، خودخواه و حرّاف.

    نمی‌خوام بگم چهره‌ی واقعی ایران کیه، ولی جوگیر، پرسروصدا، عصبانی و نون به نرخ روز خوره. ما همه دلالیم. دلالی قرن‌هاست که تو خون ماست. فاسد و تباه

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۸ مرداد ۹۷

    وبلاگ داشتن

    حس می‌کنم شبیه یک دلقکم. شما مصایب زندگی من رو می‌خونید و می‌خندید. بدون هیچ درگیری فکری‌ای رد میشید و من می‌مونم و صورت نقاشی شده‌ام که اشک رنگاشو مخلوط کرده

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۷ مرداد ۹۷

    نیلوفرانه در باد

    _ یه استوری بده بذارم.

    + واسه چی

    _ راس میگی. دیگه هدفی نداریم. نداریییییم

    + آها استوری چس ناله میخوای؟

    _ نه بابا

    + پس چی

    _ استوری تو مایه‌ی گور بابای همتون نداری؟

  • ۲
  • نظرات [ ۱ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۷ مرداد ۹۷

    ۸۴۸

    شدم شبیه یک کلیشه تو پالتوی سیاه...

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۶ مرداد ۹۷

    846

    اگر از معاشرت با آدمی لذت نبری و جهت حفظ ظواهر روابط رو ادامه بدی، اینجا کی ریاکاره؟

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷

    desperate housewives

    - میخوام یه صحنه ی عاشقانه بذارم تو این قسمت

    + با صحنه ی قتل مخلوطش کن.

    - اما...

    + جاست دو ایت

    (عکس کرمیت د فراگ و خود درونش)

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷

    What they bring out of me

    همون طور که هر کس یک بخش از شخصیت من رو اشکار می‌کنه، من عاشق شخصیتی هستم که کنار ماجده و فاطمه و نگار دارم. مهربون، قوی و مستقل. همون قدر از شخصیتم کنار خیلیا بدم میاد.

     

    پ.ن کاش یاد بگیرم این کیسه‌های بدبار و سنگین تنفر‌ از بعضی افراد زندگیم رو با خودم این ور اون ور نکشم. 

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷

    ایران من

    یه حسین دیگه میخوایم واسه نجات دادن اسلام از وضعیتی که تو ایران بهش دچار شده. هر ساعت امارای وحشتناک رو می‌ریزن رو سرمون. زیر این آوار داریم خفه میشیم. نفسمون در نمیاد. 

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷

    امام مهربان

    چگونه با این همه بد بودن خود را شیعه شما بنامم؟ دلتنگ دیدار حرم و گنبد طلایی‌اتان.

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷

    بوی جوی مولیان آید همی

    و من فهمیدم که مهمونی دادن، به شرط همراه و کمک داشتن، از لذت‌بخش‌ترین کارهای دنیاست.

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲ مرداد ۹۷
    مدام. [م ُ ] (ع اِ) باران پیوسته
    آرشیو مطالب