شما وقتی میخواین صدا باشه چی گوش میدین؟
کتاب صوتی یا پادکست یا موسیقی یا قران
شما وقتی میخواین صدا باشه چی گوش میدین؟
کتاب صوتی یا پادکست یا موسیقی یا قران
بچهها من دنبال چندتا فیلم ژاپنی میگردم. باید از تورنت دانلود شه. هیچ جا نیست فایلش. کسی هست با کلا تورنت و اینا اشنایی داشته باشه؟
ببینید دوستان، من با بند بند وجودم از کسی که میتونه به بقیه کمک کنه و نمیکنه متنفرم. the dont go out of their ways and that makes me furious
بعد ادای ادم خوبا رو درمیارن. دیگاستینگ هوع
حالا که قرصامو قطع کردم واسه اینکه دوباره تو مرداب افسردگی نیفتم میخوام ورزش کنم. امروز روز اول بود و باید بگم نسبت به قبل از قرنطینه قدرتم نصف شده. ناراحتم؟ بله. از ناراحتی میخوام بشینم تو تخت گریه کنم؟ نه. میخوام برم قرانای عقب موندهام رو بخونم و به درسام برسم و امروز اصلا نخوابم. :/ ته خواستههای جوان مومن ایرانی
یکی واسه پست قبلی کامنت گذاشته که «چند سال پیش میخوندمت. باورم نمیشه تویی که روزی ۴۰تا پست در مورد دستای ممد و چشمای ممد و غیره، به اینجا رسیدی»
خودمم خوشحالم نیستم که یه روز که خیلی هم دور نیست دغدغهام این چیزا بوده ولی الان به یه ارامش روانی و مذهبی رسیدم که به شدت راضیم ازش. واسهام دعا کنین حالا که به راه اومدم، بمونم. خدا موتور قلبمو روشن کنه و دِ برو تو جادهی مستقیم. توی راه موندن از به راه اومدن مهمتره. «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَیتَنا... »
راستش من عمیقا به بیت «خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری» معتقدم. میپرسید چرا؟ باید بگم به این دلیل که هیچکس نمیتونست راجع به این موضوعی که میخوام نمایشنامه بنویسه. امیدوارم با این نمایشنامه به حاتمی کیا و سلحشور و اینا تبدیل نشم البته :))
با ماج. و فا. یه گروه تواصی درست کردیم که هفتهای یه بار دور هم جمع میشیم و صحبت میکنیم. تا الان دو بار رفتیم ولی بیش از دو هفته از تشکیل گروه میگذره. میریم گلستان شهدا. انقد باصفا و ارومه که نگو. ان شا الله معنویت اون فضا کمکمون کنه ادمای بهتری بشیم. به خودم قول دادم نمازامو اول وقت بخونم و غیبت نکنم. تا اینجا مورد غیبت موفقیت امیز بوده :))
راستش امروز وقتی پست اینستای اون کلاس رو دیدم که اسامی رو اعلام کرده و من توشون نبودم خیلی ناراحت شدم. قبلش هم اون مرد رفته بود و خبری ازش نشده بود که قرار بود برام مونولوگ بنویسه.
نتیجه گرفتم خب حتما قرار نیست وارد این عرصه بشم و حتما خیری توشه و تقدیره و خدا نمیخواد و از این چیزا. از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون، هر کاری کردم نتونستم با توجیه اینکه مصلحتم توی چیز دیگهایه خودمو اروم کنم. بغض گلومو گرفته بود و داشت خفهام میکرد. تو کانال هم چیزی نمیتونستم بنویسم چون ادم نمیدونه کی دوسته کی دشمن :( یهو فرتی دشمن شاد میشدم از اینکه موفق نشدم. این شد که صبح کله سحر رفتم یه استخارهی انلاین گرفتم. اصن نمیدونم چقد درسته و چقد کامپیوتری حساب میشه ولی وقتی دیدم نوشته «نتیجه خوب است. با کمی صبر و حوصله میرسید» قلبم اروم گرفت.
شَکّم همین بود. که این یه امتحانه برای صبر من یا نشانهی الهیه برای اینکه صبا جون رها کن دیگه. واسه همین استخاره خیلی ارومم کرد.
پس صبا قراره صبر کنه و اهتمام بورزه و ظرفیتش زیاد شه.
برو که بریم