ام ای مدلی این لاو ویث شان بین؟
دی انسر ایز یس😍
الان یکی از اون لحظاتیه که خیلی خیلی خوشحالم ایرانیم . واقعا شدت خوشحالی منو الان نمیتونین درک کنین . حس وطن پرستی در وجودم شکوفه زدست :))
میخوام بمونم اینجا . بمونم کشورمو اباد کنم
تا حالا شده از اتاقت بیای بیرون بشینی وسط پذیرایی روی مبلی که بیشتر دوسش داری به خودت حس امنیت بدی؟ به خودت بگی نگران نباش . ببین الان صبحه . صبح اتفاقای بد نمیفتن . تو در امانی . بعد همون طور که قلبت تند میزنه به چیزایی که میدونی فکر میکنی . به اتفاقایی که قراره بیفته . اون وقت حس امنیتت دود میشه میره هوا
تولدت مبارک دختر تابستونی من
حواست باشه هر سال 17 ساله نمیشی
سعی کن 18 سالگیت پر از شادی باشه
پر از آمادگی برای ورود به جوانی
پ.ن اگه متوجه نشدین امروز تولدمه :)
فیلم meet black joe رو دیدم . جمله هایی که هرازگاهی گفته میشد واقعا خوب بود ولی ایده ی فیلم ... یکم نظریه ی مرگ میکینگ لاو تو ا ومن مسخرس وگرنه من کی باشم که بخوام نظر بدم ؟!
دیشب که بعد از مدت ها بالاخره رفتم خونه ی رقیه اینا به هم یه قولی دادیم . واقعا تصمیم دارم اجراش کنم . مضمون قول هم این بود که داستانو خیلی بزرگش نکنیم . تو همین 8 ساعت که خیلی کارآمد و هلپ فول بود😂
به بدترین شکل ممکن سریال رو تموم کنید و بعد بیننده رو برای فصل جدید حداقل 6 ماه و حداکثر 1 سال منتظر بذارید و بعد به غیر قابل توجیه ترین شکل ممکن گندای فصل قبلو جمع کنید . اگه وسط کار چند تا از بازیگرای اصلی رو هم عوض کردید چه بهتر بیننده بهتر با سریال ارتباط برقرار میکنه :|
+ وقتی داری واکینگ دون د ایل دردت چیه ک به عمر میگی؟!
میگم یعنی کیه که نخواد عشقش هیجان انگیز باشه . بعد از یه مدت طولانی بهش برسی و عقده ی این همه وقت رو خالی کنی . ولی من نمیخوام . واقعا کشششو ندارم . این دفنه ی بیچاره داره له میشه من بدتر . نمیدونم چطوری میتونه عمرو با این همه استرسی که درگیرشه بغل کنه و گوزل گوزل لذتشم ببره -_-
پ.ن من میخوام برم ترکی استانبولی یاد بگیرم . البته یکم به اصالتم که اردبیلیه توهین میشه ولی بنن؟!
من امروز به یه نتیجه ی جدید دست پیدا کردم
من زشتم !
یعنی چیزی نیست که بشه کاریش کرد
امیدوارم در طول زمان به چشم بقیه قشنگ بیام:|
when u say i luv u
know that i luv u more
boy i adore u
me heart stops when i lisin to dis song :(
با اینکه روزای کنکورمه و غر میزنم که خسته شدم ولی واقعا داره بهم خوش میگذره خیلی خوشحالم که یه هدفی تو زندگیم دارم .
دیروز خیلی روز سختی بود . به شدت دلم درد میکرد . نمیدونم مال اون هات چاکلتی بود که خوردم یا از رقیه گرفتم . به هرحال دو تا امپول و یه سرم زدم . و خیلیم زن قوی و قدرتمند و شجاعی بودم اصلا هم دردم نیومد .
امروز صبح برای هاله بلندی های بادگیر رو خریدم فک کنم خوشش اومد . در کل که خیلی احساسات نداره .
اومدم کلاس میرحسینی رو بپیچونم که خانم صفری دیدم و گفت بشین سرجات و من هم از زن قدرتمند به گرد تبدیل شدم و نشستم . اره دیگه همین
بعد هرروزم دلم برای فرزانه تنگ میشه ولی دیگه با اون بخش از گذشتم کنار اومدم . نمیشه که همه چی تا ابد دووم داشته باشه و میدونم که باید زودتر از اینا رابطمو باهاشون تموم میکردم .
یه نکته ی دیگه ای که میخواستم بهش اشاره کنم اینه که اقای شاه ابراهیمی واقعا ناراحتم کرد این دفعه
این هفته میترکونم تا دیگه بهم چیزی نگه -_-
امروز کلاس علیزاده دیف رفتم
سطحش برای من خیلی پایین بود
پیشنهاد سراشپز : مثل من دیف رو خودتون بخونید
برم دست اقای میرحسینی و خانم قودجانی رو ببوسم
واسه اینکه قشنگ درس میدن و واسه اینکه یه مدرسه ی خوب ساختن
+ اقای دادبام گفت فوقش یه نیم ساعت زودتر بیا برات رفع اشکال میکنم . جدی گفت یا الکی تعارف کرد؟
جای تو اینجا خالی است
جایی دقیقا روی قلبم
سرد و تهی و خالی است
پر از باد های نا امیدی
عشق مثل تو قصه ها نیست
حتی شبیه افسانه ها نیست
ما هم یه عمری گول قصه هارو خوردیم
واسه هرکی برامون تب نمیکرد مردیم
عشق همون بستنی توت فرنگی بود که قرار بود شکلاتی باشه ولی مرد بستنی فروش با اون ابروهای تمیز و ریشای عمیقش اشتباه متوجه شد
عشق همون گنومی بود که با شونه های افتاده و کمر قوز کرده نشستم تا امادش کنم
عشق همون تخم افتاب گردون هایی بود که از تو دست بابا برمیداشتم
عشق همون اهنگ قشنگی بود که داشت تو فریزمو پخش میشد
عشق همون بود که براش هیچ وقتی نذاشتم
همونطور که هممون میدونستیم از اول جان یه تارگرینه و دنی عمشه در واقع :|
ولی خوشبختانه در خاندان تارگرین اینسست رواج داره در نتیجه میتونیم جان و عمه دنی رو کنار هم ببینیم
شاید جان اونی باشه که داریو از دنی پرسید
راستی چرا داریو رو عوض کردن؟
الان به رها و مهشاد پی ام دادم معذرت خواهی کردم . با اینکه قلبم تند میزنه و انگشتای دست و پام یخ کرده ولی حس خوبی داره
+ کل ماجرا تقصیر من تنها نبود ولی نمیخوام دیگه ذهنم درگیرباشه
اگه قرار بود اسم و چهره ام رو خودم انتخاب کنم
اسمم اریل و چهره ام Bérénice Marlohe بود
وات ایف با هر متجاوز زورگویی با دراکاریس برخورد میکردیم؟
+ دراکاریس به والرین یعنی بسوزان
++ رمزی مرد :( من دوسش داشتم
ولی جدی باید رابطت با بعضی ادما رو در حد چت و یه دوستی معمولی حفظ کنی
از نتایج دیدن فرار از زندان و گیم او ترونز اینه که خواب میبینید اریا خواهر لینکن و مایکله و شما هم سانسا و هم سارا هستید :|
دیدی بعضی وقتا یکیو میبینی انتظار داری دهنشو باز کنه و یه لهجه ی بریتیش ازش بزنه بیرون ؟
متن زیر نامه ی دکتر کاویانیه
یه قستماییش رو جدا میکنم و میزنم به دیوار اتاقم
شماهم بخونین
متن این پیغامم، با تمام بعدیا و قبلیا فرق داره...
میخوام یه خواهش از تک تک تون بکنم!
دومی ها
سومیها
کنکوری ها
پشت کنکوری ها
مادرها و پدرهایى که اینجان..
همه تون...
ازتون خواهش میکنم، که با تمام وجود:
قول بدین، هرگز هرگز هرگز، دست از رویاتون برندارین.
قول بدین، توى راهى که شروع کردین، تا تهش برین
اینو ازتون خواهش میکنم!
من خیلى خیلى تجربه حرف زدن، با تک تک ادمهایى که کنکور قبول شدن، یا نشدن رو دارم!
نتیجه تمام حرفهاى ادمها، این خواهشیه که ازتون میکنم:
تورو خدا، حالا که رویا ساختین واسه خودتون، ازش کوتاه نیاین
قول بدین، هرروزى که شده، هرجایى، وقتى به رویاتون رسیدین، به ما پیام بدین بگین:
دکتر کاویانی، ما حرفتو گوش کردیم! و الان رویامو در آغوش کشیدم :)
قول میدم چشمام برق بزنه! :)
و مثل الان که براتون مینویسم، تمام وجودم احساس غرور و شادى بشه..
بچه ها، خیلیا درس میخونن، خیلیا مشاوره میشن...
اما تمام آرزوم اینه، که اینجا، توى این جمعمون، رویا بسازیم
هدف بسازیم
جورى هدف بسازیم که تا بهش نرسید، احساس سنگینى کنید!
من عاشق هدف ساختنم
عاشق کوتاه نیومدنم
و دنیا یادم داده اگه کوتاه نیام، بهش میرسم، فقط زمانش رو خدا میدونه و من نمیدونم.. :)
وظیفه ام کوتاه نیومدنه
وظیفم امیدوار موندنه
ازتون میخوام، اگه اینجایین، قول بدین، قول بدین، دیگه از رویایى که باهم، براى تک تک تون ساختیم، کوتاه نیاین
منم قول میدم، قول میدم بهش میرسید.. هرزمان که باشه...
زیاد طول نمیکشه با این تلاشتون :))
آخیش، آروم شدم
اینا حرفاییه که همیشه تو مغزمه
گاهى به مادرم، و یا دوستاى نزدیکم میگم:
دلم میخواد به تک تک ادمایى که توى گروهم هستن بگم: تورو خدا باور کن، و کوتاه نیا! خواهش میکنم!
بخدا جاذبه وجود داره
بخدا ارزویى که توى سر آدمى میوفته حتما حتما دست یافتنیه...
دلم میخواد یقه تون رو بگیرم و بگم:
میشه خواهش کنم بیشتر تلاش کنى؟
میشه خواهش کنم کوتاه نیاى؟
میشه خواهش کنم هرشب و روز به رویات فکر کنى و براش تلاش کنى و اینقدر برى تا بهش برسی؟
میشه خواهش کنم؟؟؟
این رویا، دیگه رفته توى وجودتون، حق ندارین خسته بشین
نمیذارم وقتى ٧٠ سالتون شد، بخودتون بگید:
کاش یکم دیگه، کاش یه بار دیگه، کاش یه سال، دوسال، ١٠ سال دیگه.. تلاش میکردم ..
نمیذارم
قول دادین که تا اخرین نفس، براى هدفتون تلاش کنید
و من روى قولتون امروز حساب میکنم
و اروم شدم که حرف دلمو بهتون زدم :)))
خواهش میکنم این پیام رو برای هر کسی که واسه موفقیت در کنکور تلاش میکنه بفرستین...
وقتی بالاخره نتیجه ی تلاشات رو میبینی :)
امیدوارم کنکور هم مثل نهایی خوب بشه