اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

155

هشدار ! متن زیر سرشار از نفرته . اگه می خواین حالتون بد نشه نخونینش

فروغ

نفرت انگیزترین زنی که می شناسم

زنی که با دین متعصبانه اش و رفتارهای خلاف دینش کاملا شما رو از همه چیز زده می کنه . کسی که من اگه می تونستم کشک رو روی سرش خالی می کردم . کسی که اگر می تونستم خودش و دخترش رو توی استخر خفه می کردم . زن نادان کوتاه فکری که فکر میکنه اندیشه های پوچ و توخالیش برای بقیه خیلی شنیدنیه . کسی که وقتی همه اهنگ گذاشتن می رقصن غر می زنه . چرا ؟ چون خودخواه و مغروره و جمع باید طبق نظرش عمل کنه . کسی که بیش از حد حرف می زنه و صدای بیش از حد خنده های ازار دهندش خستت میکنه .

کسی که صبا ازش متنفره

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۳ خرداد ۹۵

    154

    اون ادم خوبیه منم خیلی دوسش دارم .

    تا حالا شده از خودتون متنفر باشید که کسی رو دوست دارید؟

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۹ خرداد ۹۵

    153

    ای چنجد مای ماند . ای دو بیلیو این یانگ لاو

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۹ خرداد ۹۵

    152

    ای دونت بیلیو این یانگ لاو :|

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۸ خرداد ۹۵

    151 - فضای شخصی 8

    قسمتی هشدم :|

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۸ خرداد ۹۵

    149

    تابستان ان سال بود . سالی که همه چیز در خانه ی ما شکل عجیبی به خود گرفته بود .

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۶ خرداد ۹۵

    148

    دیشب خوش گذشت

    خوش گذشتن واقعی

    نمیدونم چرا

    ولی با فرزانه خیلی خندیدیم

    ایمان عکسامو دید منم چتاشو با زهرا خوندم :|

    کاش با اون یکی ازدواج نکنه

    مریم بود؟

    اون خی لی زش ت لود

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۶ خرداد ۹۵

    147

    میدونی ادم باید بعضی وقتا بعضی چیزا رو قبول کنه

    مثل اینکه مردمانی جالب تر ازش وجود دارن که دوستاش ترجیح میدن باهاشون بگردن

    میگیری چی میگم؟

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۴ خرداد ۹۵

    146

    the fault in our stars

    نمیتونم بگم بهترین فیلمی بود که دیدم ولی قطع به یقین اولین فیلمی بود که باهاش نیم ساعت گریه کردم . 

    پ.ن

    انسل 3>

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵

    145

    من

    انتظار نا به جا

    تو

    ندونستن

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۳۱ ارديبهشت ۹۵

    144

    حتی تو وبلاگ خودمم ادم جالبی نیستم ... 

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۵

    143

    درسته که میگن اعتماد به نفس و این صحبتا رو از دست ندید و اینا

    ولی خب

    من خیلی خونده بودم

    امیدوارم مصححم یه پیرمرد کور مهربون باشه

    خدایا

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۵

    142

    دارم از شدت درس خوندن هلاک میشم :))

    کاش همیشه همینجوری درس میخوندم

    میخوام به محمد اس ام اس بدم بگم که جان زندس ولی خوب

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۲۴ ارديبهشت ۹۵

    140

    کلا هر وقت زمان امتحانا میشه من یاد استعداد نویسندگیم میفتم :))

    میخوام یه چیز جدید بنویسم

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۵

    139

    چی میشد صدای لانا رو به جای اخبار پخش کنن؟

    صلح جهانی برقرار میشد

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۹۵

    138

    امروز رفتیم پیش شاه آقا :))

    فک نمیکردم انقد جوون باشه و به این شدت منو یاد دایی رضای قدیمیم بندازه

    خانم هدایتیم دیدم:))

    چقد گوگولی و دور از تصورات منه:))

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۵ ارديبهشت ۹۵

    137

    شروع یه اتفاق نو توی زندگیت

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۳۱ فروردين ۹۵

    136

    در هیچ برهه ای از زندگی جاویدم تا این حد احساس بیهودگی نکرده بودم اگه صاحب شماهم یک روز بی خبر تصمیم بگیره مرتاض بشه شما دیگه به دردش نمخورید از من به شما نصیحت قبل از این اتفاقات خودتونرو بازنشسته کنید . 

    من یه بالشم اگه تا حالا نتونستید حدس بزنید که احتمالا هم نتونستید چون ذهن من گستره های فراخ تری نسبت به انسان داره

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۶ فروردين ۹۵

    135

    دوباره شروع شد باید سه ماه دیگه تحملشون کنم

    کسی هست که بتونه منو راهنمایی کنه که چجوری به رفتار بقیه اهمیت ندم؟

    دیگه رو درسام تمرکز ندارم فقط دارم فک میکنم که فی امروز چی گفت ره چجوری رفتار کرد

    هرچند کارای ره خیلی واسم مهم نیست

    بیشتر از فی انتظار دارم

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۶ فروردين ۹۵

    131

    واسه من زمانایی که دارم سیب زمینی خرد میکنم بهترین وقته که اعصابم بهم بریزه . وقتی فقط دستام داره کار میکنه و ذهنم مثه یه پر روی هوا شناور میشه . صدای هق هق میاد مال کیه؟ منم . دستای کیه میلرزه؟ منم میدونم مامان که بیاد دوباره غر میزنه که چرا یه اندازه نیستن یا چرا از این ور خرد کردی . اخرین پنج شنبه ی سال نباید یه فرقی داشته باشه؟ 

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۲۷ اسفند ۹۴

    130

    میدونی تعطیلات به درد این میخوره که با دوستات خوش بگذرونی وقتی دوستی نداری بشینی درس بخونی بهتره

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۲۶ اسفند ۹۴

    129

    وقتی اخرین روزای سالت هادیان مالی میگذره :))

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۲۵ اسفند ۹۴

    128

    بیخیال برنامه عصر شدم

    همین الان پی ام دادم بهش هرچی بود و نبودو گفتم خودش میدونه چی کار کنه میتونه کلا بیخیال من بشه میتونه رفتارشو درست کنه

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۲۴ اسفند ۹۴

    127

    بگم بدترین مسافرت عمرم بود باورتون میشه؟

    واقعا دلم نمیخواد راجع بهش نه حرف بزنم نه بنویسم

    امروز عصر دارم زنگ میزنم فرزانه باهاش دعوا کنم 

    واقعا تو این سفر اعصابمو خرد کرد

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۲۴ اسفند ۹۴

    126

    میخواست بگه نه نه با تو که خوش نمی گذره فقط چون نمیرم خونه خوبه :|

    اقبال ندارم من

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۱۸ اسفند ۹۴

    125

    یکم به ادم برمیخوره وقتی یکی رو دوست صمیمی خودش میدونه و اون دوست صمیمی میره همه چی رو کف دست همه میذاره 

    فقط شهریار از چیزایی که من بش میگم خبر نداره

    + شهریار همون شاعر ترکه که نمیدونست اونی که عاشقشه داره با یکی دیگه ازدواج میکنه

    ++ فیز الان ادرس اینجا رو پرسید بارالها شکرت که بش ندادم :))

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۱۸ اسفند ۹۴

    122

    اکوردینگ تو لست پسج :| مشهد خیلی خوش میگذره

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۷ اسفند ۹۴

    120

    یا امام هشتم!

    کلید پیشرفت اومد :|

    چی بگم؟

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۷ اسفند ۹۴

    119

    بالاخره بعد از 6 ماه اقای عطار عصبانی شد و یه چیز خیلی بد به رها گفت . البته رها نفهمید و کاملا کول با قضیه برخورد کرد ولی زنگ بعد یه مشت گاو بهش گفتن و اونم زد زیر گریه

    از گریش خیلی ناراحت شدم . یه مسئله ای بود سر مشهد نگرانش بودم و الان داره اتفاق میفته و خوب چون من تصمیم گرفتم که کم فوش بدم و دنیا رو از یه دید ملنگ تر ببینم نمیگم که حسم چیه درمورد این موضوعه که بحثش بود الان :)

    بعد مامان هی میگه تلقین نکنه ، اخه مگه به تلقینه؟؟؟

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۱۵ اسفند ۹۴

    118

    انگونه که تهی بودن در پس چشمان تو می رقصد .

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۱۵ اسفند ۹۴

    117

    کی بود بهتون گفتم عکس گرفتم اماده باشین تو روزنامه ببینینش

    خوب الان یه هدف کاملا مشخص دارم

    پس احتمال تو روزنامه اومدنم بالاتر رفته

    هندسی اپتیک و لیزر یا مهندسی مکانیک؟

    اگه کسی هست که یکیش رو خونده لطفا من رو راهنمایی کنه:)

    sabakasiri1378@gmail.com

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۱۴ اسفند ۹۴

    116

    هر وقت میشینم بنویسم یه چشمم به گلدون لاجوردی روی میزه . با گل های کاغذی مصنوعی که رنگشون از افتاب دیدن پریده . 

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۱۴ اسفند ۹۴

    115

    چونکه کلا واسه حرف زدن معمولیمم نمیتونم شروع مناسب پیدا کنم همینجوری شروع میکنم 

    من بهش اعتماد کردم . فک کردم وقتی با هم دوستیم به هم دروغ نمیگیم . نمیدونسم حاضره واسه تضعیف روحیه ی من هر کاری بکنه . وقتی زنگ میزنه میگه من دیگه حال ندارم و درس نمیخونم الان یه هفتس با مهتاب درس نخوندیم بعد دوروز بعد ازش میپرسم میگم چی کار کردی واسه پیشرفت میگه همه رو خوندم ، یکم قلب ادم اسیب میبینه . کلا من باید همه جا از ساده بودنم ضربه بخورم فرقی نمیکنه ماجرا چی باشه اخرش من نتیجه ی خامیمو میبینم

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۰ اسفند ۹۴

    114

    ضلالت یا ظلالت؟

    پیشرفت این دفعه رو مثلا براش خونده بودم 

    ولی بازم بد دادم

    باید یه فکری به حال این بی دقتیام بکنم




    پ.ن : گمراه شدن یا گمراه کردن؟

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۰ اسفند ۹۴

    113

    اون ور تلفون اون دوست قدیمیه ولی این ورش من نیستم:|
    چه حیف که دوستیمون داره به اخرش میرسه
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۱۰ اسفند ۹۴

    112

    دوستام خیلی اعصابمو به هم میریزن . نمیدونم بهشون بگم یا نه . از یه طرف اگه نگم باید تا ابد باهاشون همینجوری رفتار کنم و از طرف دیگه اگه بگم نمیدونم فرزانه چه عکس العملی نشون میده :|
    و از اون جایی که خودم یکی از خدایان به سخره گیران در این زمینه بوده ام الان خیلی ضایس بگم واسه همین دلایل لوس و دخترونه ناراحتم :|
    خلاصه که جوری وایسادم رو یه شکاف که هر  لحظه داره بازتر میشه که هر لحظه امکان داره از وسط جر بخورم و نصفه هام بیفته تو شکاف و توسط میمون های پرنده بلعیده بشه :|||
    خسته شدم
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۶ اسفند ۹۴

    111

    عدد پستو نگا :)

    عدد ها چیزای مهمی ان . باید جدی گرفته بشن . خوش یمنیه 111 رو شما هم حس میکنید؟

    دیروز سر کلاس هادیان - این موجود که زبان از وصفش قاصره - باید یه متن ادبی مینویشتیم . حالا بگذریم که من دری وری نوشتم و بعد از سه ساعت فکر کردن بازم هیچی به ذهنم نیومد به این موضوع برسیم که وقتی داشتم همون دری وری رو میخوندم همه خندیدن :|

    این از این

    اینم از عدد پست

    پس دیگه نویسندگی و این جور ... را رو باید بوسید گذاشت کنار .

    هر چند که هنوز یه بخش عمیقی از وجودم میگه تلاش کن  نا امید نشو ولی خوب این منم ! نه یه ادم با پشتکار

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۳۰ بهمن ۹۴

    110

    تو یه ماه و یه هفته که مونده که برم مشهد فقط دعا میکنم کنسل نشه

    امام رضا بالاخره منو طلبیدی

    از تابستون تاحالا میخوام بیام پیشت

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۵ بهمن ۹۴

    109

    این شهریاره تو کیمیا چه خوبه لامصب

    از کجا اوردنش؟

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۲۷ دی ۹۴

    108

    نتایج پیشرفت اومد من اول شدم و لی از چیزی که انتظار داشتم خیلی بدتر داده بودم

    حس میکنم یه ادم از خود راضی مغرور نکبت شکاک بدبین شدم :|

    چن تا پست پیش بود گفتم زبان فارسیو درخشنده دادم
    خوب امروز نتایجش اومد و واقعا عالی دادم تاحالا همچین نمره ترمی نداشتم :\
    بالاترین نمره کلاس شدم ولی افتضاح دادم واقعا
    16.75شدم:|
    فوشارو به اندازه امروز تو مدرسه بش دادیم نیازی نیست من الان دوباره اعصاب خودمو خرد بکنم
    اه

    من تیکن رو ندیدم باید برم ببینم
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۲۷ دی ۹۴

    107

    دیشب رفتم عکس گرفتم

    اماده باشین تو روزنامه ببینینش

    انشالله

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۲۴ دی ۹۴

    106

    بدیش اینه که دارم هر روز بیشتر به دختر معمولی تبدیل میشم

    بدی دیگش اینه که بابام یاداوری کرد که قبلنا یه چیزایی مینوشتم و منم گفتم استعداد نداشتم گذاشتم کنار

    از همه مهم تر این که دارم شبیه اینایی میشن که کتاب نمیخونن!

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۲۱ دی ۹۴

    105

    چون خسته شده بودم

    و چون امتحان عربیمو بدم دادم

    چون امتحان زبان فارسی دارم بعدش و انقدر دبیرشو دوست دارم که اصلا دلم نمیاد کتابو باز کنم

    البته میدونین که دارم شمارو گول میزنم

    وگرنه خودم میدونم همش توجیهه 

    نباید این کارو میکردم

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • دوشنبه ۲۱ دی ۹۴

    103

    تو گویی چنان ادبیاتی امتحان خواهم داد که در جهان کسی بدان نسق نبود :|

    این چه هادیان مردمان اند که بدین گونه جزوه میگویند

    دری میگه به جا جزوه :|

    پریا یه داداشاش استاد دانشگاهه تو المان :|

    جفت داداشاش رتبه 1 خوارزمی شدن :|

    بدبخ چقد تحت فشاره


  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • يكشنبه ۱۳ دی ۹۴

    102

    اول اومدم ناله کنم که چرا درس نمیخونم و اینا
    بعد اومدم ناله کنم که این چه امتحان ترم فیزیکی بود که دادم
    بعدترش اومدم ناله کنم که از دست بچه ها ناراحت میشم و بهشون نمیگم

    ولی خب حالا که نکردم :|
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • پنجشنبه ۱۰ دی ۹۴

    101

    فایو تو سون رو دیدم :)
    عجب حس خوبی بهم داد
    بعد از این همه مدت که دنبال فیلم خوب بودم
    این یکی از اون فولدرای خاک گرفته اومد بیرون
  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۹ دی ۹۴

    99

    دیدی دیشب برف اومد؟

    اولین برف امسال بود :)

    نشست

    هم به زمین

    هم به ذهن من

    چون بعد از اون دیگه کتاب و درس و مدرسه رو پرت کردم اونور نشستم هری پاترو برای برا 12560.5 ام خوندم :|

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • سه شنبه ۱۷ آذر ۹۴

    98

    سختمه

    ولی ادامه میدم

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • چهارشنبه ۴ آذر ۹۴

    94

    امشب با فرزانه و رها و مهشاد رفتیم سیتی سنتر که تولد منو جشن بگیریم . نیکتارم دعوت کرده بودم ولی نیومد . مسافرت بود . خیلی خوش گذشت

    بیچاره ها خیلی برای کادو خرج کرده بودن ولی من واسه تولداشون کادوی درست حسابی نگرفته بودم :(

    البته امشب 35 تومن واسه شهربازی و 81 تومن برا شام خرج کردم

    اینکه دارم حساب میکنم کاملا خسیس بودنمو اثبات میکنه -_-

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    93

    زندگی سخت شده

    رانندگی اسونش کرده

    :))

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • صبا
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴
    مدام. [م ُ ] (ع اِ) باران پیوسته
    آرشیو مطالب